دو ضربه مغزی و در نتیجه ضعف حافظه

خاطراتم را مرور میکردم

رسیدم به ضربات مغزی که در ابتدای سال تحصیلی سوم راهنمایی خوردم

یک– روز اول مهر سال ۱۳۶۰ من میرفتم کلاس سوم راهنمایی و برادرم اول راهنمایی

اون موقع خانه ما روستا بود و چون مدرسه راهنمایی نداشت مجبور بودیم در شهر ثبت نام کنیم و خب ذوق داشتیم که برویم شهر و مخصوصا برادرم که اولین سال تحصیلش در شهر بود

خانواده هر چه اصرار کردند که روزهای اول مدرسه تق و لق است و مخصوصا چون آخر هفته هم بود؛

ما برعکس اصرار کردیم که نه! اتفاق روز اول مهر مهمتر است چون کلاس بندی میکنند

خلاصه آمدیم شهر و از بچه ها پرسیدیم مدرسه بازه؟ گفتند نه و لذا به مدرسه نرفتیم و رفتیم خانه عمه ام

نمیدانم به چه مناسبتی آش پخته بودند و مهمان داشتند و من در کوچه آنها که تا نیمه اسفالت شده بود چرخ بازی میکردم که خوردم زمین و گیجگاه چپم به زمین خورد

تا ۲۴ ساعت که اصلا لمس بودم و نمیتوانستم سرپا وایسم

کل همه چیز یادم رفته بود حتی اسم خودم

اطرافیان را به قیافه میشناختم ولی نمیدانستم که اسمشان چیست و چه نسبتی با من دارند؟

به مرور زمان از  کل اتفاقاتی که قبل از این حادثه برایم در طول عمرم افتاده؛ شاید حدود ۱ درصدش فقط به خاطرم اومده و بقیه فراموش شده

قبل از این حادثه حافظه ای وحشتناک قوی داشتم طوری که در ایام محرم و صفر و رمضان که آخوند به روستایمان می آمد و در مسجد صحبت میکرد

من تمام حرفهایش را بدون اینکه یک “واو” جا بیندازم در خانه برای دیگران تکرار میکردم طوری که همه انگشت به دهان بودند از این حافظه من و میگفتند مثل ضبط صوت کار میکند !

دو– حدود ۲ یا ۳ هفته بعد از  اتفاق قبلی

در مدرسه راهنمایی طالقانی در زنگ ورزش من در تیم فوتبال گل کوچک بازی میکردم

یکی از همکلاسیها که بسکتبال بازی میکرد توپ بسکت را به قصد حلقه پرتاب کرد ولی نه به تخته و نه به حلقه نخورد و صاف مستقیم اومد خورد به گیجگاه راست من و پروسه  ضعیف شدن حافظه و فراموشکاری ام را تکمیل کرد!!!

موقع بازی بدنم گرم بود و نفهمیدم و به بازی ادامه دادم ولی بعد از زنگ تفریح که بدنم سرد شد در کلاس قاطی کردم و حالم بسیار بد شد طوری که معلم میخواست مرا به خانه بفرستد

بعد از این ۲ اتفاق؛ حافظه ام وحشتناک ضعیف شد طوری که من تا اونموقع هر سال (بدون اینکه چندان درس بخوانم) شاگرد اول کلاس و شاگرد اول مدرسه بودم ولی اون سال (یعنی سال سوم راهنمایی) شدم شاگرد سوم مدرسه

سال اول دبیرستان شدم شاگرد دوم کلاس و دیگه بعدش خبری از رکوردهای اینچنینی نشد!

مواظب سلامتی تان باشد و توصیه های پزشکی را جدی بگیرید

من تا به حال چند بار به توصیه های پزشکی عمل نکرده ام و حسابی به بدنم آسیب زده ام

اشتباه مرا شما تکرار نکنید. من جرب المجرب حلت به الندامه

سالم و سرحال باشید انشااله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *